[ پاکستـان تا سال 2015 ، قطعه ، قطعه و تـجزيه ميگردد ]
اقتباس و تحليل از : دوکتور جلال بايانی اقتباس و تحليل از : دوکتور جلال بايانی

اقتباس از منابع ترک ،
 صــوبه بلوچـسـتان در همجواری افغانســــــــــتان و ايران قرار دارد . و اين صوبه محکوم از خود حق خود اراديت ، آزادی و حق تعين سرنوشت نداشته با کثرت نفوذ و بزرگی اراضی از جمله صوبه يا ايالت های عقب نگاه داشته ، فقير ، بدون رشد و انکشاف بوده و مردم اين صوبه را بلوچ ها ، پشتون ها تشکيل ميدهد ، قسمت های پشتون نشين در دو طرف کوه ( کوژک ) با خط تحميلی و ننگين ديورند از افغانستان جدا گرديده است. موضوع تجزیه قسمت های بلوچستان محکوم تحت اداره اسلام آباد و ســـيســتان بلوچســـــتان محکوم تحت تسلط تهران مسئله‌ای قدیمی است و به قرن نوزدهم باز می‌‌گردد. در 1871 میلادی، فردریک گلداسمیت به نمایندگی از دولت انگلستان، نیمی از بلوچستان را از افغانستان جدا کرد و خط مرزی موسوم به گلداسمیت را مرز ايران و هند بریتانیا تعیین نمود. طی دهه‌های اخیر یک‌بار دیگر این موضوع به نحو دیگری مطرح شده و سیاست استراتژیک ا مریکا در کشورهای اسلامی مدتهاست که حول محور مسائلی مانند بهره‌برداری از ضعف‌های درونی کشورها بر مبنای تفاوت‌ها و اختلافات قومی متمرکز است. با این وجود، آنچه اخیراً در ارتباط با بلوچستان پاکستان در سطح رسانه‌ها مطرح شده، ابعاد متفاوت‌تری دارد. در پی برگزاری جلسه استماع در یکی از کمیته‌های فرعی امور خارجی مجلس نمایندگان ا مریکا، طرح حمایت از استقلال ایالت بلوچستان پاکستان و الحاق بلوچســـتان ايران و تجزيه قسمت پشتون نشــين آن و الحاق آن با سرزمين اصلی انها افغانستان ، برای ارائه به کنگره مورد بررسی قرار گرفت و در این زمینه بیانیه‌ای صادر شد. در نشست کنگره ا مریکا، چند نفر از چهره‌های ملی‌گرای بلوچ، از جمله «حربیار‌مری» پسر خير بخش مری رهبری تبعيدی بلوچها تا سال 1992 در کابل ، برهمداغ بوگتی و حسین بور، به ا مریکایی‌ها اطمینان دادند که بلوچ‌ها متحدان واشنگتن و کابل هستند و نه‌تنها قصد دارند بندر نظامی (گوادر )بلوچستان پاکستان را با امریکایی‌ها به اشتراک بگذارند، بلکه مدعی شدند که بلوچ‌ها اجازه عبور خط لوله گاز ایران به پاکستان(موسوم به خط لوله صلح) را که طر شـــيطانی است ازســر زمین‌های خود نخواهند‌ داد و با طالبان پاکستانی و افغانی نیز مبارزه می‌کنند. ریاست جلسه کنگره را دانا رور بکر، نماینده جمهوری‌خواه کنگره و پیشنهاددهنده طرح تجزیه ایالت بلوچستان، بر عهده داشت که پیشتر طی مقاله‌ای، تضعیف قدرت افراطیون در پاکستان را منوط به جدایی بلوچستان از این کشور دانسته بود. با این حال در داخل پاکستان، انتشار این خبر بلافاصله با واکنش اعتراض‌آمیز مقامات و احزاب پاکستانی مواجه شد. محکومیت صریح اقدام کنگره ا مریکا توسط یوسف رضا گیلانی، صدراعظم و حنا ربانی کهر، وزیر خارجه پاکستان و همچنین سفارت پاکستان در واشنگتن و احزاب ملی و اسلامی آن کشور، از جمله حزب مسلم لیگ / شاخه نواز شریف، جماعت اسلامی و جمعیت علمای اسلام نشان داد که سیاستمداران و شخصیت‌های پرنفوذ پاکستانی در برابر این‌گونه تحرکات خارجی هوشیارند. سازمان‌های اطلاعاتی مریکا « ســـــــيا »و اسرائیل« موســــــــات » و تا حدودی انگلستان با هدف ضربه زدن به منافع و امنیت‌ ملی ایران و شناسایی و بهره‌برداری مستمر از منابع غنی معدنی و انرژی این ایالت، از طرح تأسیس بلوچستان بزرگ شامل بلوچســـــتان پاکســــتان و ســــيســــتان بلوچســــتان ايران پشتیبانی مالی، سیاسی و نظامی به عمل می‌آورند و در ایالت بلوچستان پایگاه‌های کشـــــــــــفی و اطلاعاتی خود را دایر نموده‌اند. پایگاه هوایی شمسی نمونه‌ای از این‌گونه مراکز جاسوسی است که اخیراً در پی بروز اختلاف میان ا مریکا و پاکستان به حال تعطیل درآمد. در همین حال، دولت هند نیز به علت بیش از شش دهه اختلاف با پاکستان بر سر موضوع کشمیر از تحرکات تجزیه‌طلبان بلوچ حمایت نموده است و افغانستان تحت اشغال تنها نظاره گر اســـــــــــــــــــت. علاوه بر این، به نظر می‌رسد که باید عوامل دیگری را نیز در زمینه تلاش کنگره ا مریکا و جدایی‌طلبان بلوچ پاکستانی برای افزایش همکاری‌ها مدنظر قرار داد که به شرح زیر است: 1. وادار ساختن پاکستان به همکاری بی‌شائبه با ا مریکا در مبارزه با تروریسم مورد نظر واشنگتن: قتل اسامه بن لادن در نزدیکی اصلی‌ترین پادگان نظامی ارتش پاکستان در منطقه ابُت آباد (حوالی اسلام‌آباد)، اقدامی هشداردهنده به پاکستان بود که به‌تدریج آثار آن را دولت این کشور مشاهده می‌کند. در واقع بخشی از هیئت حاکمه ا مریکا با طرح استقلال بلوچستان، اسلام‌آباد را در موقعیت دشواری قرار می‌دهد تا مجبور شود دست از سیاست‌های دوگانه خود در رابطه با مبارزه با تروریسم مورد نظر ایالات‌متحده بردارد. به نظر می‌رسد واشنگتن این نظریه را پذیرفته است که اسلام‌آباد از گروه‌های رادیکال اسلام‌گرا « القايده » « لشکر صاحبه » « طالبان » مستقر در مناطق قبایلی در پشـــتونســـــــــــــــتان محکوم در شمال پاکستان حمایت می‌کند و تا این حمایت خاتمه نیابد، جنگ افغانستان نیز به پایان نخواهد رسید. هم‌چنین دور جدید مذاکرات نمایندگان ا مریکا با طالبان افغان در قطر که اوایل سال 2012 انجام شد، اهدافی از جمله خارج کردن این گروه افغان از کنترل و نفوذ سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (ISI) را دنبال می‌کند. بنابراین هدف این است که دولتمردان پاکستانی ناچار شوند امتیازات لازم را به واشنگتن بدهند یا با تجزیه قومی و تنش داخلی مواجه شوند. 2. کمک گرفتن از پاکستان برای خروج آبرومندانه ایالات‌متحده از افغانستان: ا مریکا پس از حدود یک دهه جنگ فرسایشی و بی‌نتیجه در افغانستان، به دلایلی مانند مخالفت فزاینده افکار عمومی در غرب با تداوم نظامی‌گری در منطقه و بحران اقتصادی داخلی، مجبور است به شکلی آبرومندانه نیروهای نظامی خود را از افغانستان خارج سازد. با این وجود، بدون حمایت و رایزنی مستمر مقامات سیاسی و اطلاعاتی پاکستان با طالبان و همپیمانان آن، تحقق صلح پایدار به عنوان پیش‌شرط خروج نیروهای ناتو از افغانستان عملی نخواهد شد. 3. جلوگیری از رشد بنیادگرایی اسلامی در برابر ناسیونالیسم بلوچ: طی بیش از سه دهه اخیر، پاکستان به سرعت تحت تأثیر رشد گروه‌های اسلام‌گرا و جهادی دارای گرایش‌های سلفی و وهابی قرار گرفته است که اساس آنرا سلفی و وهابی های افراطی افغان و عرب در پاکستان جاه گذاشــــــــتند و هم اکنون کابل و پشــاور پايگاه مطمين انها ميباشد . با این وجود، در ایالت بلوچستان به علت بافت اجتماعی و سابقه سیاسی رهبران بلوچ، تقریباً تا پس از واقعه یازده سپتامبر تنها از باورهای ملی‌گرایانه سکولار یا لائیک حمایت عمومی به عمل می‌آمد، اما با اشغال افغانستان توسط ائتلاف به رهبری ا مریکا و اقامت رهبران طالبان افغان در کویته (مرکز ایالت بلوچستان)و ( به قدرت نگاه داشــــــتن سران مجاهد ين ســــــلفی و افراطی وهابی در حکومت نام نهاد کابل )، تشکیل گروه افراطی تحریک طالبان پاکستان (TTP) و سرعت گرفتن انتقال پشتون‌ها ســــــرحد به ایالت بلوچستان توسط دولت اسلام‌آباد، این ایالت به عرصه فعالیت اسلام‌گرایان متمایل به طالبان تبدیل شده است. امری که مورد قبول دولت‌هایی مثل ا مریکا و هند نیست. بنابراین برخی مقامات سیاسی و اطلاعاتی امریکایی تمایل دارند با حمایت از جدایی بلوچستان از پاکستان، کشوری با ماهیت ملی‌گرا و سکولار تشکیل شود تا منافع واشنگتن در منطقه به خطر نیافتد. بلوچ‌ها نیز که از سلطه اکثریت پنجابی حاکم بر پاکستان و دخالت مکرر ارتش و سازمان‌های امنیتی این کشور به ستوه آمده‌اند، تا حد زیادی به هر دو طیف اسلام‌گرا و ناسیونالیست تمایل پیدا کرده‌اند. 4. مقابله با نفوذ چین در بلوچستان پاکستان: یکی از دغدغه‌های ا مریکا در سال‌های اخیر در مورد پاکستان، مقابله با نفوذ روزافزون چین بوده است. پکن از طریق سرمایه‌گذاری اقتصادی هنگفت در پاکستان، بویژه در توسعه بندر استراتژیک و نظامی «گوادر »، جایگاه امریکا در پاکستان را به شدت تهدید کرده و به همین علت، واشنگتن می‌کوشد با تحریک جدایی‌طلبان بلوچ و دادن وعده‌های مختلف به آنها از تبدیل این ایالت غنی با منابع سر شار نفت ، گاز ، ذغال سنگ ، طلا ، مس به منطقه نفوذ چین جلوگیری کند. 5. جایگزین کردن راه تدارکاتی ناتو به مقصد افغانستان: مقامات سیاسی و نظامی ا مریکا معتقدند که برای تداوم حضور و نفوذ در آسیای جنوبی و مرکزی، و حضور دايمی در افغانستان منحيث پايگاه امریکا باید هم‌چنان پس از سال 2014 (موعد خروج نظامیان غربی از افغانستان) در افغانستان حضور کمرنگ نظامی داشته باشد. اما رساندن تدارکات به نیروهای ائتلاف از مسیر بندر کراچی به سمت قندهار يا نگرهار با موانع جدی روبه‌روست و ارسال تدارکات از طریق بلوچستان پاکستان و ســـيســتان بلوچستان ايران بند چاه بهار به طرف جنوب افغانستان از نظر برخی مقامات امریکایی با تامین نظر و جلب حمایت جدایی‌طلبان بلوچ از کاروان‌های ناتو در برابر پشتون‌های طرفدار طالبان پاکستانی امکان‌پذیر به نظر می‌رسد و امريکا با طرح استراتيژيک خود پلان دارد که بايد يکی از اين بنادر « گوادر يا چاه بهار » در اختيار افغانســــــــــــتان گذاشــــــــــته شـــــود. 6. مقابله با همگرایی پاکستان و ایران: نشست سه جانبه ایران ـ پاکستان ـ افغانستان در اسلام‌آباد در16 و 17 فبروری 2012، زمینه‏ساز گفت‌وگوی جدی سران این کشورها و توافق ایران و پاکستان برای صادرات گاز از میادین گازی جنوب ایران به پاکستان از طریق منطقه گوادر شد . به نظر می‌رسد نشست اسلام‌آباد برای پاکستانی‌ها فرصت مناسبی فراهم آورد تا به واشنگتن نشان‌ دهند که قادرند با دوست و دشمن امریکا، همگرایی منطقه‌ای و روابط دوستانه داشته باشند. با این وجود، بعضی نیروهای تجزیه‌طلب بلوچ و همچنین تعدادی از نمایندگان جمهوری‌خواه کنگره ا مریکا که نگرانند پاکستان به عنوان شاه کلید حل بحران افغانستان اندکی همگرایی خود را با ایران افزایش دهد، با طرح موضوع استقلال یا خودمختاری ایالت بلوچستان از جمله سعی داشته‌اند جلوی همکاری‌های تهران و اسلام‌آباد را بگیرند. خواسته اصلی جریانات سیاسی نومحافظه‌کار در امریکا از مطرح ساختن طرح تجزیه یا خودمختاری ایالت بلوچستان پاکستان، فشار آوردن بر دولت اسلام‌آباد به منظور اعطای امتیازات اقتصادی در عرصه منابع طبیعی (هم‌چون واگذاری امتیاز استخراج معادن و بهره‌برداری از منابع انرژی سرشار ایالت بلوچستان) و هم‌چنین هشدار به دولتمردان پاکستانی درخصوص خارج نشدن از حلقه متحدان ا مریکا بوده است و جای تعجب آن است که نظاميان پاکستان تنها نظاره گر مانده و بعضأ چراغ سبز برای امريکا نشان دادند.نقشه جدید ا مریکا برای پاکستان شبیه دیگر نقشه هایی است که وسیعا در مناطق خاورمیانه وآسیای مرکزی پیاده شده است. استراتژی ا مریکا بر اختلافات مذهبی و دینی، تحریک فرقهای تجزیه طلب و حمایت مالی از آنان، و در عین حال تضعیف نهادهای دولت مرکزی متمرکزاست. هدف وسیع تر آنها شکاف در حکومت و دولت  است. 
عملیات اخیر (شامل بمباران هوایی روستاهای پاکستانی تحت نام “جنگ علیه تروریسم”) صریحا نشان از وسعت صحنه ی جنگ افغانستان دارد تا حد گسترش به بخش هایی از پاکستان دارد. گرایش نهایی امریکا- ناتو راه اندازی جنگ بین افغانستان و پاکستان است. 
«قبلا در سال ۲۰۰۵ گزارشی از سازمان امنیت ملی ا مریکا و سیا منتشر شد که سرنوشت یوگسلاوی سابق را برای پاکستان پیش بینی می کرد که بواسطه عواملی چون جنگ داخلی، رقابت های خونی و بین جناحی که دقیقا در بلوچستان روی می دهند، به وقوع می پیوست. طبق گزارش سازمان امنیت ملی و سیا، سرنوشت پاکستان در حال تبدیل شدن به یک دولت فرومانده در سال ۲۰۱۵ است در سناریوی سازمان امنیت ملی ا مریکا و سیا، واشنگتن نیز تمایل به اجرای این سناریو دارد. نقشه جدید آمریکا برای پاکستان شبیه دیگر نقشه هایی است که وسیعا در مناطق خاورمیانه و آسیای مرکزی پیاده شده است. استراتژی ا مریکا که در قالب عملیات اطلاعاتی مخفیانه پیاده می شود، بر اختلافات مذهبی و دینی، تحریک فرقه های تجزیه طلب و حمایت مالی از آنان، و در عین حال تضعیف نهادهای دولت مرکزی متمرکز است. و نيز آينده ایران کوچک در قلب نقشه جدید امریکا که حوادث پاکستان مقدمه تحقق آنست نقشه جدید و تقسیم شده منطقه بعنوان دکترین پنتاگون رسما بیان نمی شود، اما از آن در برنامه های آموزشی کالج دفاعی ناتو برای افسران عالیرتبه اردو ا مریکا استفاده میشود. 
سازمان اطلاعاتی پاکستان به نیابت از سوی سازمان های اطلاعاتی امریکا از القاعده حمایت می کند. این سازمان از شاخه های فرعی سیا است. القاعده نیز مخلوق سیا بشمار می آید که سازمان اطلاعاتی پاکستان، به نیابت از سوی سازمان های اطلاعاتی امریکا به طور پنهان از آن حمایت می کند. سیاست خارجی واشنگتن به گونه ای فعال در مسیر تجزیه سیاسی و بالکانیزه کردن پاکستان قرار گرفته است. این روش در دل طرح های جنگی امریکا قرار دارد هدف گسترده تر ایالات متحده، از هم پاشی دولت شهرها و ترسیم دو باره مرزهای ایران، افغانستان و پاکستان است و تعين سرنوشت خط نام نهاد ديورند است. ذخائر عظیم نفت و گاز پاکستان عمدتا در بلوچستان قرار دارد، خطوط لوله های نفتی که از این ايالت می گذرد و موجب شده تا نظاميان به منظور حفظ منافع استراتژیک نفتی انگلیس و ا مریکا؛ در این منطقه حضور مستمر نظامی داشته باشد. بلوچستان از لحاظ وسعت، ۴۰ در صد خاک پاکستان را تشکیل می دهد و صاحب ذخائر مهم نفت و گاز و همچنین ذخائر وسیع مواد معدنی می باشد. طرح های گوناگون بی ثبات کردن کشور های منطقه و اسلامی از سوی ا مریکا و تحلیل گران سیاسی این کشور نشان می داد که سرنگونی رژیم کنونی اســــــلام آباد امری اجتناب ناپذیر است رهبری سیاسی تازه پاکســـــــــــــــــــــتان قابل پیش بینی است، اما این رهبری شکل متفاوت تری در رابطه با دیگر رژیم های دست نشانده ایالات متحده و انگليس در پاکســــــــــــــــــــــتان خواهد داشت. می توان انتظار داشت که واشنگتن بر روی نوعی رهبری سیاسی پافشاری کند که ضمن همسوئی با خواست های امپریالیستی این کشور، تعهد در دفاع از منافع ملی را کنار گذاشته و سیاست تمرکز زدایی را به منظور تضعیف دولت مرکزی و ساختار شکننده فدرالی پاکستان دنبال نماید. ایجاد بن بست سیاسی عملی است ماهرانه. این تمهید بخشی از اهداف سیاست خارجی امریکاست که خواهان از هم پاشیدگی و اغتشاش در ساختار کشور پاکستان می باشد. حکومت غیر مستقیم اردو و سازمان های اطلاعاتی پاکستان باید جای خود را به فرم های مستقیم برای دخالت بیشتر ا مریکا در این کشور و از طریق حضور نظامی ا مریکا در پاکستان بدهد.
ایالات متحده امريکا پایگاه های نظامی متعددی در خاک پاکستان دارد که از طریق آن می تواند آسمان این کشور را تحت کنترل خود داشته باشد. [ بالکانیزه کردن پاکستان] بر اساس گزارشات اســـــــتخباراتی ، و مطبوعاتی ترکيه ، هند و روســــيه فدراتيف “پاکستان تا سال ۲۰۱۵ قطعه قطعه و سقوط خواهد کرد، که این ناشی از جنگ داخلی، طالبانسیم و مبارزه در راه کنترل سلاح هسته ای خواهد بود.”
که “اصلاحات قدم به قدم دمکراتیک، تغییر اندکی در شکل اپوزیسیون سیاسی نخبگان و گروهای رادیکال اسلامی بوجود خواهد آورد. در فضائی که حاکی از آشوب داخلی خواهد بود، کنترل مرکزی دولت بر سرزمین پنجاب و استان اقتصادی کراچی احتمالا کاهش خواهد یافت.” و یا بر روی چیز که سال هاست دو سازمان اطلاعاتی ا مریکا به عنوان گزارش های مختلف در اختیار آنان قرار داده اند؟” تداوم و استمرار که به اردو و نظاميان پاکستان و سازمان اطلاعاتی این کشور[ I . S . I ], شخصیت می بخشد، نتیجه ای جز از هم پاشیدگی سیاسی و بالکانیزه کردن این کشور نخواهد داشت . ذخائر انرژی استراتژیک بلوچستان موجب شده است تا موضوع جدایی طلبان بلوچ اهمیت تازه ای پیدا کند. بر اساس طرح آشنا، شواهدی در دست است که شورشیان بلوچ از سوی انگلستان و ا مریکا حمایت مالی و آموزشی می شوند. جنبش مقاومت ملی بلوچ به دهه چهل و زمانی بر می گردد که پاکستان این منطقه را به اشغال خود در آورد و رهبران آن به افغانستان رفته تحت حمايه کابل بودند. در چارچوب ژئوپولتیک جاری، جنبش جدایی طلب بلوچستان در روندی قرار گرفته است که قدرتهای خارجی در صدد ربودن آن هستند. این مدعا وجود دارد که سازمان اطلاعاتی بریتانیا بطور مخفی از جدایی طلبان بلوچ حمایت به عمل آورد (و این در حالی است که اردو پاکستان مشغول سرکوب آنها می باشد). در ماه جون سال ۲۰۰۶ ، کمیته دفاع سنای پاکستان، سازمان اطلاعاتی بریتانیا را متهم کرد که شورشیان بلوچ را که در نزدیکی مرز با ایران قرار دارند تعلیم نظامی می دهد. . علاوه بر این گزارشهایی به دست آمده که نشان می دهد سازمان استخبارات سیا از شورشیان بلوچ در ایران نيز حمایت به عمل می آورند. بنظر می رسد که بریتانیا و ایالات متحده از هر دو سوی مناقشه حمایت می کنند. از یک سو ایالات متحده جت های اف- ۱۶ در اختیار پاکستان قرار می دهد تا از آنها در بمباران دهکده های بلوچستان استفاده شود و از سوی دیگر ادعا می شود که بریتانیا از جنبش جدایی طلبی به منظور تضعیف دولت مرکزی حمایت می کند . هدف فعلی سیاست ضد تروریسم ایالات متحده، حمایت پنهانی و آموزش ارتش های آزادیبخش با انگیزه بی ثبات کردن دولت های حاکم می باشد. در کوسوو و در دهه ۹۰ آموزش ارتش آزادیبخش کوسوو به شرکتی خصوصی به نام شرکت صنایع حرفه ای نظامی واگذار شده بود که با پنتاگون قرارداد بسته بود. ارتش آزادیبخش بلوچستان، مشابه ارتش آزادیبخش کوسوو شده است که از طریق تجارت مواد مخدر صاحب منابع مالی شد و سیا و بوندس ناخرشتین ونیست آلمان از آن حمایت بعمل می آورد. ارتش آزادیبخش بلوچستان پس از کودتای نظامی سال ۱۹۹۹ تشکیل شد. این گروه هیچگونه ارتباط محسوسی با جنبش مقاومت بلوچستان ندارد که از دهه چهل به بعد رشد کرده است. در حال حاضر هاله ای از رمز و راز رهبری ارتش آزادیبخش بلوچستان را در بر گرفته است. واشنگتن طرفدار ایجاد “بلوچستان بزرگ” است که باید با ادغام مناطق بلوچ نشین پاکستان و ایران تشکیل شود تا به پروسه ای منتهی شود که حاصل آن فروپاشی سیاسی در ایران و پاکستان باشد.
بلوچستان آزاد باید متشکل از بلوچستان پاکستان و ایران به عنوان یک موجودیت واحد سیاسی باشد. بر اساس گزارشات مطبوعات ترکيه ايالت مرزی شمال غربی پاکستان باید به افغانستان منضم شود که دلیل آن نخست با خط ديورند از پيکر افغانستان جدا شده “وابستگی قومی ، زبانی ، مذهبب و تباری می باشد.” این گزارش که از آن بوی تجزیه پاکســــــــــــــــــــــــــتان می آید و به گونه ای گسترده سیاست خارجی ا مریکا را بازتاب می دهد. قلمروی پاکستان بدینسان تقریبا به ۵۰ درصد مساحت فعلی می رسد . علاوه براین، در صورت تغییر و تحولات پیشنهادی، پاکستان از سواحل طویل خود در دریای عربی نیز محروم خواهد شد. 


April 3rd, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی